«شوهرم گوش شنوا ندارد. برايش مهم نيست كه من چه مي گويم.»
– «زنم درباره هر موضوعي آنقدر حرف مي زند كه جانم را به لب مي آورد.»
– «هر وقت از شوهرم چيزي بخواهم موضع تدافعي مي گيرد.»
– «زنم درباره هر مسئله اي مرافعه مي كند.»
– «شوهرم آدم لجوجي است، حاضر نيست يك كلمه به حرفهاي من گوش بدهد.»
– «شوهرم هرگز منظورش را رك و راست نمي گويد.»
– «منظورم اين نبود.»
عباراتي از اين قبيل نشان مي دهند كه مناسبات زناشويي به اشكال برخورد كرده است. ممكن است چيز مهمي نباشد، ممكن است اشكالات ارتباطي مسئله ساز شده باشد. با اين حال، اين امكان هم وجود دارد كه پاي مسايل جدي در ميان باشد. حتي زوجهايي كه در زمينه هاي ارتباطي با دشواري چندان جدي روبرو نيستند ممكن است با سوءتفاهم هاي شديد روبرو شوند كه حاصل آن اغلب ياس و نوميدي و خصومت است و بر شدت و وخامت ارتباط مي افزايد. در شرايط حاد، حتي يك مكالمه ساده به چشم و هم چشمي و قدرت نمايي و مشاجره بي مورد ختم مي شود. در اين شرايط، كلمات به جاي آنكه به درك و تفاهم كمك كنند تبديل به سلاحي مي شوند كه در نبردگاه گفتگو مورد استفاده قرار مي گيرند.
ثبت کلمه عبور خود را فراموش کردهاید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر